دشمن شناسی حضرت علی (علیه السلام ) ( قسمت دوم )
اصلاحات در اداره کشور
امیرالمؤمنین(ع) در اداره کشور، والیانی را که عثمان در شهرها گمارده بود، به دلیل ظلم و تعدی، بی کفایتی، عدم لیاقت و شایستگی و ناآگاهی از راه و رسم کشورداری که همین ویژگی ها باعث شورش مردم در زمان عثمان شده بود برکنار کرد و به جای آنان مردانی دیندار، مدبر ولایق را به کار گماشت .
آن حضرت بر اصل لیاقت و شایستگی در کسب مناصب ، تأکید خاص داشت . به عقیده آن حضرت توان، لیاقت و شایستگی افراد در نظام سیاسی مهمترین اصل بر اداره جوامع بشری است .
تأکید حضرت علی(ع) بر این اصل و نیز تلاش در جهت احیای ارزش های الهی موجب تقویت دشمنان وی شد اصلاحات در زمینه حقوق مردم
حضرت علی(ع) در آنچه به حقوق مردم مربوط می شد ، عموم مسلمانان را در حقوق و وظایف با یکدیگر برابر قرار داد . درعصر جاهلیت ، حقوق افراد برابر نبود ظهور اسلام اساس آن نابرابری ها را درهم ریخت، اما در زمان عثمان تبعیض های عصر جاهلیت به نهایت رسید و سایه شوم بی عدالتی و نابرابری در جامعه حاکم شد . از این رو قریش که در سیادت بر قبایل عرب ، گذشته ای افتخارآمیز داشت در روزگار عثمان سربرافراخت .
درحکومت علی(ع) این امتیازات جاهلی لغو شد. علی(ع) فرمود: خوار، نزد من عزیز و گرامی است تا حق او را بگیرم و افراد متکبر و گردنکش نزد من خوارند تا حق مستضعفان را از آنان بازستانم
تأکید حضرت بر عدالت و اجرای عدالت در نظام اجتماعی و سیاسی باعث شد تا عده ای از علی(ع) فاصله بگیرند و به جمع مخالفان بپیوندند . .
اصلاحات در بیت المال
حضرت علی(ع) در زمینه سیاست مالی، موضع سرسختانه و قاطعی داشت.آن حضرت در نخستین خطبه خود در آغاز حکومت فرمود: “ای مردم من یکی از شمایم. با هریک از شما در حق و وظیفه برابرم، روش کار من همان سنت پیامبر شما است و دستور او را به کار خواهم بست، بدانید ، زمین هایی که عثمان به تیول وابستگان در آورده و اموالی که به این و آن بخشیده است، به بیت المال بازمی گردانم .
تأکید امیرالمؤمنین(ع) در برابری همه در مقابل قانون بویژه در پرداخت مالیات و برخورداری از بیت المال ، سبب شوررش عده ای علیه ایشان گردید وبسیاری از اشراف ، صاحبان نفوذ و بزرگان قبایل درصف دشمنان او قرارگرفتند .
: به این ترتیب ، علی(ع) در دوران خلافتش سه دسته را از خود طرد کرد
ناکثین
جاه طلبان و مقام پرستانی که در خط مقدم بیعت کنندگان با حضرت علی(ع) بودند و آرزوی ریاست در سر داشتند اما با روی کارآمدن حضرت امیر(ع) و جایگزینی ارزش های الهی به جای ارزش های جاهلی به اهداف خود نرسیدند و راه مخالفت را درپیش گرفتند
قاسطین
اینان روحیه تقلب و نفاق داشتند. ظالمانی بودند که از حکومت های پیشین بهره ها بردند و از راه غارتگری، اموال فراوان به دست آوردند. آن ها می کوشیدند بنیان حکومت علی(ع) را درهم ریزند و حکومت را به دست گیرند
مارقین
کوته فکران و متحجرانی که در حقیقت دین را درک نکردند و روحشان روح عصبیت های ناروا و خشکه مقدس و جاهلان خطرناک بود
این سه جریان مخالف حکومت ، از همان نخستین روزهای حکومت آن حضرت که منافع خود را درخطر دیدند ، فعالیت هایی را برای سرنگونی حکومت عدل آغاز کردند .
حضرت علی(ع) درنهج البلاغه به مهمترین روش های مخالفان در دشمنی با خود اشاره کرده است. بررسی یکایک آنها می تواند ما را در شناخت دشمن یاری دهد .
اقسام دشمن از نظر حضرت علی(ع)
——————————————-
ازدیدگاه حضرت علی (ع) دو نوع دشمن در جامعه وجود دارد :
دشمن آشکار و دشمن پنهان . از منظر علی(ع) کم خطرترین دشمن ، دشمنی است که دشمنی خود را آشکار کرده است ، حضرت می فرماید: « اوهن الاعداء کیداً من اظهر عداوته » سست ترین دشمنان کسی است که عداوتش را آشکار ساخته است .
و درجای دیگر می فرمایند: « من اظهر عداوته قل کیده » آن کس که دشمنی اش را اظهار کرده ، توطئه و مکرش کم است
آن حضرت اظهار می دارد : خطرناک ترین دشمن ، دشمنی است که دشمنی اش را پنهان می کند و این دشمنی همان نفاق است.
امام(ع) دراین زمینه می فرمایند : « شرالاعداء ابعدهم غوراً و اخفاهم مکیده » بدترین دشمنان کسانی اند که حیله خود را بیشتر پنهان می دارند . سخت ترین ضربه به مکتب اسلام از ناحیه همین نوع دشمنان بوده است
علی(ع) دراین باره می فرماید:
انما اتاک بالحدیث اربعه رجال لیس لهم خامس رجل منافق مظهر للایمان متصنع بالاسلام لایتاثم ولایتحرج
یکذب علی رسول الله(ص) معتمداً، فلو علم الناس انه منافق کاذب لم یقبلوا منه و لم یصدقوا قوله ولکنهم قالوا صاحب رسول الله(ص) رآه و سمع منه ولقف عنه فیأخذون بقوله
« افرادی که نقل حدیث می کنند، چهار دسته اند و پنجمی ندارند: نخست، منافقی که اظهار اسلام می کند ، نقاب اسلام را به چهره زده، نه از گناه، باکی دارد و نه از آن دوری می کند، عمداً به پیامبر(ص) دروغ می بندد.اگر مردم می دانستند که این شخص، منافق و دروغگو است، از او قبول نمی کردند و تصدیقش نمی کردند، اما چون از واقعیت او آگاه نیستند، می گویند وی صحابی رسول خدا است، پیامبر(ص) را دیده و از او حدیث شنیده و مطالب را از او دریافت کرده است، به همین دلیل گفته اش را می پذیرند . »
مشکل ترین مبارزه ها ، مبارزه با نفاق است ، مبارزه با زیرک هایی است که احمق ها را وسیله قرار می دهند. این پیکار از پیکار با کفر مشکل تر است زیرا جنگ با کفر، مبارزه با یک جریان آشکار است و اما مبارزه با نفاق، در حقیقت مبارزه با کفر مخفی است
نفاق دو رو دارد : یکی روی ظاهر که اسلام است و مسلمانی، و یک روی باطن که کفر و شیطنت است و درک آن برای توده ها و مردم عادی بسیار دشوار و گاهی غیرممکن است
از این رو مبارزه با نفاق ها در بسیاری از موارد به ناکامی منجر شده است ، زیرا بسیاری از مردم شعاع درک شان از سر حد ظاهر نمی گذرد و نهفته را روشن نمی سازد و تا اعماق باطن نفوذ نمی کند
علی (ع) در نامه ای به محمدبن ابی بکر می فرماید :
پیغمبر به من گفت: من بر امتم از مؤمن و مشرک نمی ترسم، زیرا مؤمن را خداوند به سبب ایمانش باز می دارد و مشرک را به خاطر شرک ورزی خوار می کند ، ولکن بر شما از هرکه در دل ، منافق است و زبانی دانا دارد می ترسم، اینان کلامی که می پسندید، می گویند و آنچه را ناشایسته می دانید می کنند .
امیرالمؤمنین(ع) در بحث دشمن شناسی بیشترین تأکید را درباره نفاق دارد . به اعتقاد علی(ع) بیشترین هم و غم دشمن در مبارزه با اسلام پاشیدن بذر نفاق در بین مسلمانان است . جریان قاسطین نیز در جنگ صفین ازطریق پاشیدن بذر نفاق در صفوف مسلمین توانست حکمیت را بر حضرت تحمیل کند .