آسیب شناسی باور به ظهور منجی 1
عباس پسندیده
اشاره:
باور مهدوی و فرهنگ انتظار در طول تاریخ با اندیشهها و برداشتهای نادرست بسیاری در آمیخته شده است. اندیشهها و برداشتهایی که به تدریج تبدیل به آسیبها و آفتهای جدی برای اساس و بنیاد اعتقاد به ظهور منجی در فرهنگ شیعه شدهاند.
در عصر حاضر که جامعه ما به شکل روزافزونی، به موضوع انتظار و ظهور روی آورده است، ضرورت شناسایی این آسیبها و آفتها، بیش از هر زمان دیگر احساس میشود و لازم است که ضمن ترویج و توسعه فرهنگ انتظار، این موضوع نیز مورد توجه جدی قرار گیرد. شیعه معتقد است که در آینده، مردی از نسل حضرت زهرا(س) ظهور خواهد کرد و با تشکیل آخرین دولت، پایان تاریخ را رقم خواهد زد. این از اصول راهبردی باورهای شیعه است. اصلی که آینده را روشن میسازد و جهتگیری حرکت شیعه را مشخص میکند.
1. هنگامة ظهور
برخی از آسیبهای موضوع ظهور مربوط به هنگامة ظهور است. هنگامة ظهور، یعنی زمانی که ظهور اتفاق خواهد افتاد. بدیهی است که مراد از زمان، زمان تقویمی نیست. زمان تقویمی را کسی جز خداوند متعال نمیداند. بلکه مراد از زمان ظهور، زمان پیششرطی و زمان زمینهای است. بنابراین وقتی از هنگامة ظهور پرسش میشود، مقصود این است که پیششرط ظهور چیست؟ زمینه ظهور حضرت کدام است؟ و در چه شرایطی حضرت مهدی(ع) ظهور خواهد کرد؟
1ـ1. اهمیت و ثمره بحث: مسئله هنگامة ظهور از آن جهت اهمیت دارد که مشخص میسازد برای ظهور چه مقدماتی لازم است (مقدمات ظهور) و برای تحقق مقدمات و زمینهها، چه وظایفی بر عهده شیعه است (وظایف منتظران). پاسخ به پرسشِ هنگامه ظهور، جهت حرکت شیعه را مشخص میسازد. پاسخ درست، مسیر درست را مشخص میکند و پاسخ نادرست، شیعه را به بیراهه کشانده و ظهور را به تأخیر میاندازد.
به بیان دیگر پاسخی که به پرسش هنگامه ظهور داده میشود، تأثیر مستقیم و غیرقابل انکاری در بحث انتظار خواهد داشت. انتظار و چگونگی آن از مسایل بنیادین در دوران غیبت است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. تعریف دقیق انتظار، فرهنگ انتظار و وظایف منتظران، متوقف بر داشتن پاسخی صحیح، منطقی و متین برای پرسش هنگامة ظهور است. از اینرو مسئله آسیبشناسی و آسیبزدایی در قلمرو هنگامه ظهور، از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
1ـ2. آسیبشناسی هنگامه ظهور: یکی از آسیبهای مرتبط با هنگامه ظهور این است که گمان میشود فراگیری و جهان شمولی فساد پیش شرط ظهور است. برخی معتقدند تا جهان پر از ظلم و فساد نشود، حضرت مهدی(ع) ظهور نخواهد کرد. و شاید پاسخ این گروه به این پرسش که چرا حضرت مهدی(ع) در غیبت است؟ این باشد که: چون هنوز مناطقی از جهان را فساد فرا نگرفته است. در اینجا برای آشنایی بیشتر با این دیدگاه، دلایل معتقدان آن و آثاری را که این دیدگاه بر اندیشه انتظار دارد، بررسی میکنیم.
الف) دلیل:
دلیل کسانی که معتقدند جهانشمولی فساد پیششرط ظهور است، روایاتی است که میگویند حضرت مهدی(ع) زمانی ظهور میکند که جهان پر از ستم شده است.
روایات فراوانی وجود دارند که دربارة جهان پیش از ظهور، از تعبیر کما ملئت ظلماً و جوراً استفاده کردهاند. مثلاً رسول خدا(ص) میفرماید:
لاتقوم الساعة حتی تمتلئ الا?رض ظلماً و عدواناً، ثمّ یخرج رجل من عترتی فیملؤها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و عدواناً.1
قیامت برپا نمیشود تا زمانی که زمین از ستم و دشمنی آکنده شود، آنگاه مردی از خاندان من قیام کند و زمین را همچنان که از ظلم و جور آکنده شده، از عدل و داد پر کند.
و یا در کلام دیگری میفرماید:
لولم یبق من الدّهر إلاّیوم لبعث الله تعالی رجلاً من أهل بیتی یملؤها عدلاً کما ملئت جوراً.2
اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند مردی از خاندان مرا برمیانگیزد که دنیا را پر از داد میکند همچنان که پر از ستم شده است.
از چنین روایاتی این برداشت را کردهاند که فراگیری فساد، پیششرط ظهور است. در بحثهای بعدی به تحلیل این بُعد از روایات مهدویت خواهیم پرداخت و مشخص خواهیم ساخت که مراد از این تعبیرها چیست.
ب) تأثیر این نظریه بر فرهنگ انتظار:
این نظریه تأثیر مستقیمی بر فرهنگ انتظار و تعیین وظایف منتظران دارد. انگارهای که از دل نظریه فوق در باب انتظار بیرون میآید، نفی امر به معروف و نهی از منکر و تعطیلی هرگونه حرکت اصلاحطلبی است. گروهی از کسانی که پیششرط ظهور را فراگیری فساد میدانند، بر این باورند که نباید جلوی فساد را گرفت. از دیدگاه اینان، هرگونه مانعتراشی در راه انجام فساد و منکرات، منجر به تأخیر در ظهور میشود. امام خمینی(ره) درباره این گروه میفرماید:
یک دستهای میگفتند که خوب، باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیایند، ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هرکاری میخواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.3
کسانی که این انگاره را پذیرفتهاند، بر این باورند که چون راه ظهور، گسترش فساد است، وظیفه منتظران، سکوت در برابر منکرات و اجازه گسترش فساد است و بر این اساس معتقدند هر نوع تلاش برای جلوگیری از فساد و توسعه صلاح و فلاح، حرکت ضدانتظار است که موجب به تأخیر افتادن ظهور میشود.
1ـ3. نقد: در نقد این دیدگاه باید گفت که اگرچه روایات مورد استناد صحیحاند، اما استنباطی که از آنها شده درست نیست. سؤال این است که روایاتِ مورد استناد، بیانگر توصیف زمان ظهور ند یا بیانگر پیششرط ظهور؟ فرق است میان اینکه گفته شود ویژگیهای اجتماعی هنگامه ظهور چیست و اینکه گفته شود پیششرط ظهور حضرت مهدی (ع) چیست. مورد اول ویژگیهای جامعه جهانی را به هنگام ظهور توصیف و پیشبینی میکند، ولی مورد دوم شرط ظهور حضرت مهدی(ع) را توضیح میدهد. بدیهی است که میان این دو، تفاوت وجود دارد. به عنوان نمونه اگر گفته شود در فصل بهار فرزند فلان خانواده متولد میشود؛ آیا بدین معناست که فصل بهار علت ولادت است یا فصل بهار توصیف هنگامه ولادت است؟ در بحث ما نیز همین مسئله صادق است. خیلی فرق است میان اینکه بگوییم حضرت مهدی(ع) چون فساد فراگیر شود ظهور میکند یا اینکه بگوییم حضرت مهدی (ع) در زمانی که فساد فراگیر است ظهور خواهد کرد. میان این دو تفاوت ظریفی وجود دارد.
فهم متون دینی نیازمند کار کارشناسی است. باید مجموعه متون دینی را مورد توجه قرار داد تا به نتیجه منطقی رسید. در متون دینی هیچگاه از فراگیری ستم به عنوان علت ظهور یاد نشده تا در نتیجه گفته شود که راه تعجیل در فرج حضرت، توسعه فساد است! بلکه در متون حدیثی تصریح شده که پیششرط ظهور، تغییر جامعه و حرکت آن به سمت صلاح و فلاح است. اینکه در بحث روششناسی فهم متون دینی گفته میشود باید مجموعه روایات را مورد توجه قرار داد تا بتوان دیدگاه دین را استخراج نمود، به همین دلیل است.
مطالعه دیگر روایات نشانگر این حقیقت است که تمرکز بر بخشی از احادیث و نادیده گرفتن برخی دیگر، عامل انحراف در فهم متون و موجب تحریف در دیدگاه دین میگردد. در ادامه به روایتی در زمینه پیش شرط ظهور اشاره میکنیم تا این بحث روشنتر گردد:
کسی از امام باقر(ع) میپرسد که چه وقت ظهور حضرت مهدی(ع) اتفاق میافتد تا دل ما شاد گردد؟ حضرت در قالب بیان یک حکایت آموزنده، تاریخ را به سه دوره؛ زمان گرگصفتی، زمان میشصفتی و زمان ترازو تقسیم کرده و روشن میسازد که در کدامیک از این دورهها، امکان ظهور وجود دارد. حکایت این است که عالم فرزانهای، فرزندی داشت که نسبت به دانش و فضل او بیرغبت بود و لذا بهرهای از دانش پدر نبرده بود. در مقابل همسایهای داشت که از دانش او بهرههای فراوان برده بود. عالم فرزانه، هنگام مرگ به فرزند خود گفت اگر پس از من به تو رجوع کردند و با مشکل روبهرو شدی از این مرد همسایه کمک بخواه. پس از مدتی، پادشاه خوابی دید و برای تعبیر خواب خود فرزند عالم فرزانه را احضار کرد. او به همسایه مراجعه کرد و از وی نظرخواهی نمود. همسایه فرزانه گفت: در تعبیر خواب پادشاه بگو که اکنون زمان گرگ است، ولی وقتی پاداش را گرفتی سهم مرا نیز بده. فرزند عالم نزد پادشاه رفت و پس از تعبیر خواب او، پاداش خوبی گرفت، اما با کمال شهامت به وعده خود با همسایه عمل نکرد.
پس از مدتی دوباره جریان تکرار شد. فرزند عالم با عذرخواهی و خجالت نزد همسایه رفت. همسایه به او گفت: بگو اکنون زمان میش است. ولی اینبار سهم مرا از پاداش فراموش نکن... . فرزند عالم پس از گرفتن پاداش به تردید افتاد که چه کند آیا سهم همسایه را بدهد یا نه؟ ولی بالاخره از این کار چشمپوشی نمود. وقتی برای بار سوم قضیه تکرار شد، فرزند عالم قول داد که اینبار به وعده خود عمل کند. همسایه فرزانه نیز به او گفت: به پادشاه بگو اکنون زمان ترازو است. فرزند عالم پس از گرفتن پاداش فوراً نزد همسایه رفت و سهم او را تقدیم کرد. همسایة فرزانه در اینجا کلام بسیار مهمی دارد. به او گفت:من از آغاز نیز چشمداشتی به این مال نداشتم ولی تو فرزند زمان خود هستی. زمان اول زمان گرگ بود و تو چون گرگ حق مرا غارت کردی. زمان دوم زمان میش بود که دلش میخواهد ولی عمل نمیکند، تو هم دلت میخواست که حق مرا بدهی ولی عمل نکردی. و اما زمان سوم زمان ترازو بود و تو به وعده خودت عمل کردی. همه پاداش از آنِ تو.4
امام باقر (ع) با بیان این حکایت میخواهد بفرماید که در دورة گرگصفتی حق امامت غصب شد، در دوره میشصفتی مردم میخواهند حق ما را بدهند ولی حال آن را ندارند و در دوره سوم که دوره عدالت است مردم حق ما را خواهند داد! اینها دورههای سهگانه تاریخ امامتاند. مدار و محور این دورههای سهگانه، مردماند. اگر مردم تغییر کنند، زمان ظهور فرا خواهد رسید. براساس این حدیث شریف، پیششرط ظهور عدالتخواهی مردم است. امامِ عدالت، امت عدالتخواه میخواهد. دولت عدالت، جامعه عدالتپذیر میخواهد. جامعه فاسد، امام عدالت را نمیپذیرد. مردم فاسد، دولت عدالت را تحمل نمیکنند؛ همانگونه که امام علی(ع) را تحمل نکردند.
اگر ظهور در جامعه فاسد روی دهد، امام مهدی(ع) نیز فرجامی چون دیگر امامان خواهد داشت. بنابراین پیششرط ظهور، توسعه عدالتخواهی است. گفتمان جامعه بشری باید به گفتمان عدالت تبدیل شود تا زمنیة ظهور حضرت مهدی(ع) فراهم گردد. البته حرکت به سوی عدالت، حرکتی مردمی و تودهای است که در بدنة جامعه جهانی باید صورت بگیرد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، طبیعی است که سران کفر و الحاد ساکت نخواهند نشست و ظلم و جور خود را دامنهدارتر خواهند کرد؛ همانگونه که هم اکنون کفر جهانی برای مقابله با نهضت مهدویت برنامههای شیطانی طراحی و اجرای آنها را آغاز کرده است و بدون تردید این روند موجب توسعه فساد میگردد، هرچند از سوی دیگر موج عدالتخواهی و حرکت به سوی منجی عدالتگستر نیز روبه افزایش است.
بنابراین، این تصور که پیششرط ظهور، توسعه فساد است، با متون دینی و عقل سلیم ناسازگار است. فراگیری فساد، توصیف زمان ظهور است نه علت ظهور. برهمین اساس مفهوم انتظار یعنی تلاش برای غالب کردن گفتمان عدالت و ترویج عدالتخواهی در مردم و جامعه منتظر جامعهای است که در راه توسعه عدالتخواهی و عدالتپذیری تلاش میکند.5
ظهور حضرت مهدی(ع) همچون فانوسی است که در اقیانوس متلاطم و ظلمانی دوران غیبت، ساحل امن و نجات را برای کشتیهای طوفانزده مشخص میسازد و از اینرو شیعه باید پیوسته از این فانوس الهی حفاظت کند و آنرا از آسیبها و آفتها ایمن سازد؛ چرا که در غیر این صورت فانوسهای بدلی، جای فانوس حقیقی را خواهند گرفت و مردم به جای اینکه به ساحل نجات رهنمون شوند گرفتار گمراهی و سرگردانی میگردند و نتیجه این امر چیزی جز تأخیر ظهور نخواهد بود.
ایمنسازی و مصونیت بخشی به اصل ظهور متوقف بر آفتزدایی است و آفتزدایی متوقف بر آفتشناسی و آسیبشناسی است. بدون شناخت آسیبها نمیتوان عملیات ایمنسازی و حفاظت را اجرا نمود. در این مقاله برآنیم تا به برخی از این موارد اشاره کنیم و لذا مسئله آسیبشناسی ظهور را در سه قلمرو بررسی خواهیم کرد.
قلمرو اول هنگامة ظهور است؛ یعنی چه زمانی و در چه شرایطی پدیده ظهور اتفاق خواهد افتاد. قلمرو دوم شیوة ظهور است که به مسئله حوادث پس از ظهور میپردازد و به این سؤال که دولت مهدوی چگونه حاکمیت یافته و تشکیل میشود؛ پاسخ میدهد و قلمرو سوم دولت ظهور است که موضوع مأموریت دولت مهدوی را بررسی کرده و بیان میکند که دولت ظهور برای چه میآید و چه خواهد کرد؟